یکی از فانتزیام اینه که با یه پورشه تصادف کنم که راننده ش یه دختر چشم و
ابرو مشکیه با قد ۱۸۰ بعد اون سریع پیاده بشه بگه تورو خدا ببخشید هزینه اش
هرچی باشه تقدیم میکنم و … منم همون لحظه از ماشین پیاده بشم عینک آفتابی
پلیس رو از چشمم بردارم بگم برو به پول نیاز نیست فقط از این به بعد بیشتر
دقت کن ! بعد اون از این رفتارم تحت تاثیر قرار بگیره و عاشقم بشه ؛ منم بش
اهمیت ندم و تو افق محو شم …
(خاک بر سر بی جنبم بکنم که لیاقت ندارم)
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
کدام مطلب را دوست دارید بیشتر در وب بگذاریم؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی
[Custom_Field_Content]