loading...
گروه بزرگ اینترنتی رضا نظریان
رضا نظریان بازدید : 99 پنجشنبه 10 مرداد 1392 نظرات (0)

با اجازه استاد نظامی گنجوی

نخستین بار گفتش کز کجایی؟
مبادا هم محل، هم خاک مایی؟
چرا این دختر همسایه مان را
تو کردی خواستگاری بی خبر،ها؟!
چرا اورا تو کردی انتخابش؟
بگفتا: مطمئنم از جوابش!
بگفتا: نرخ مهرش با تو گفته؟
بگفت: آن را که داده، کی گرفته؟!
بگفتا: بیشتر من دارمش دوست
بگفت: اما مهمتر، پاسخ اوست!
بگفتا: دوستش داری چنان من؟
بگفت: عشقت نه نان است و نه مسکن!
بگفتا: ازچه رو دارد قبولت؟
بگفت: او گفته با من بهر پولت!
بخندید: این دلیلش نیست کافی!
بگفت: آیا تو از خدمت معافی؟!
به ضرب پول، بنده روسفیدم
و سربازی خود را هم خریدم!
تو حتی یک موتور گازی نداری
خریدم من دو ماشین شکاری!
تو یک آلونک کوچک نداری
تو چون من خانه در پونک نداری!
به دانشگاه بودم سخت ساعی
ولی البته غیر انتفاعی!
بنابراین دلیلش هست کافی
نباید بیش از این مهمل ببافی
بگفت: اما منم فرهاد عاشق

بگفت: ازغصه اش باید کنی دق


رضا نظریان بازدید : 109 پنجشنبه 10 مرداد 1392 نظرات (0)

رزم رستم و ویروس



به نام خداوند ويروس گارد

كنون رزم Virus و رستم شنو / دگرها شنيدستي اين هم شنو

كه اسفنديارش يكي Disk داد / بگفتا به رستم كه اي نيكزاد

در اين Disk باشد يكي File ناب / كه بگرفتم از Site افراسياب

چنين گفت رستم به اسفنديار / كه من گشنمه نون سنگگ بيار

جوابش چنين داد خندان طرف / كه من نون سنگگ ندارم به كف

برو حال مي‌كن بدين Disk، هان! / كه هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوي خانه‌اش / شتابان به ديدار رايانه‌اش

چو آمد به نزد Mini Tower اش / بزد ضربه بر دكمه Power اش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت / مر آن Disk را در Drive اش گذاشت

نكرد هيچ صبر و نداد هيچ لفت / يكي List از Root ديسكت گرفت

در آن Disk ديدش يكي File بود / بزد Enter آنجا و اجرا نمود

كز آن يك Demo شد پس از آن عيان / با فيلم و موزيك و شرح و بيان

به ناگه چنان سيستمش كرد Hang / كه رستم در آن ماند مبهوت و منگ

چو رستم دگرباره Reset نمود / همي كرد Hang و همان شد كه بود

تهمتن كلافه شد و داد زد / ز بخت بد خويش فرياد زد

چو تهمينه فرياد رستم شنود / بيامد كه ليسانس رايانه بود

بدو گفت رستم همه مشكلش / وز آن Disk و برنامه خوشگلش

چو رستم بدو داد قيچي و ريش / يكي ديسك Bootable آورد پيش

يكي Toolkit، Hard اندرش / چو كودك كه گردد پي مادرش

به ناگه يكي رمز Virus يافت / پي حذف امضاي ايشان شتافت

چو Virus را نيك بشناختش / مر از Boot Sector برانداختش

يكي ضربه زد بر سرش Toolkit / كه هر Byte آن گشت هشتاد Bit

به خاك اندر افكند Virus را / تهمتن به رايانه زد بوس را

چنين گفت تهمينه با شوهرش / كه اين بار بگذشت از پل خرش

دگر باره اما خريت مكن / ز رايانه اصلا تو صحبت مكن

قسم خورد رستم به پروردگار / نگيرد دگر Disk از  اسفندیار

رضا نظریان بازدید : 107 پنجشنبه 10 مرداد 1392 نظرات (0)
گفتم غم تو دارم**گفتا چشت درآيد!
گفتم که ماه من شو**گفتا دلم نخواهد!
گفتم خوشا هوايي کزبادصبح خيزد**گفتا هواي گرميست? اَه اَه? عرق درآمد!
گفتم دل رحيمت کي عزم صلح دارد**گفتا برو به سويي ? تا گلّ ني درآيد!
گفتم زمان عشرت ديدي که چون سرآمد**گفتا که اي واي ديرشد? داد مامان درآمد
رضا نظریان بازدید : 103 چهارشنبه 09 مرداد 1392 نظرات (0)


حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
نه سیما جون ،نه رعنا جون
نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود
تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !
باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم
به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم
گل پری جون با زانتیا
ویبره می رفت تو کوچه ها
گلیه چرا ویبره میری ؟
دارم میرم به سلمونی
که شب برم به مهمونی
گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین
یه کمی به من سواری می دی ؟!
نه که نمی دم

چرا نمی دی ؟
واسه اینکه من قشنگم ، درس خونم وزرنگم
اما تو چی ؟
نه کا رداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ، زبون دراز ،واه واه واه
در واشد و پریچه
با ناز اومد توو کوچه
پری کوچولو ، تپل مپولو ، میای با من بریم بیرون ؟
مامان پری ،از اون بالا
نگاه می کرد توو کوچه را
داد زد وگفت : اوی ! بی حیا
برو خونه تون تورا بخدا
دختر ریزه میزه
حسابی فرز وتیزه
اما تو چی ؟
نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه
نازی اومد از استخر
تو پوپکی یا نازی ؟
میای بریم کافی شاپ؟
نه جانم
چرا نمی ای ؟
واسه اینکه من صبح تا غروب ،پایین ،بالا ،شمال ،جنوب ،دنبال یک شوهر خوب
اما تو چی ؟
نه کار داری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ،واه واه واه
حسنی یهو مثه جت
رسید به یک کافی نت
ان شد ورفت تو چت رووم
گپید با صدتا خانووم!
هیشکی نگفت کی هستی ؟
چی کاره ای چی هستی ؟
تو دنیای مجازی
علافی کرد وبازی
خوشحال وشادمونه
رفت ورسید به خونه
باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟
اره می خوام اره میخوام
چاهارتا شرعن بگیرم ؟
اره می خوام اره میخوام
حسنی اومد موهاشو
یه خورده ابروهاشو
درست وراست وریس کرد
رفت و توو کوچه فیس کرد
یه زن گرفت وشاد شد



رضا نظریان بازدید : 109 چهارشنبه 09 مرداد 1392 نظرات (0)

خونه ی مادر بزرگه الان آپارتمانه

خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره

خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره

خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره

کنار خونه ی اون همیشه پارتی برپاست

پارتیهای محله پر شور و شوق و غوغاست

مادر بزرگه الان مازراتی سواره

رنگ موهاشم هر روز جور واجورو باحاله

مادر بزرگه الان شلوار جین می پوشه

کفش کالج و کیفش همیشه روبه روشه

مادر بزرگه هرشب Gem Tv رو میبینه

خرم سلطان و سنبل لامیارو میبینه

خونه یمادر بزرگه هنوز خیلی باحاله

خونه ی مادر بزرگه حرفای خاصی داره…!


رضا نظریان بازدید : 138 چهارشنبه 09 مرداد 1392 نظرات (0)

شعر طنز/گیر دادن رستم به سهراب


چنین گفت رســتم به سهـــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــــدر محـــل
مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن؛ مـوی خود

شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
بروگــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود

رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمــــاید کبــــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغـــا پسر، دستِ دشــمن دهیـــم

چوشوهر دراین مملکت کیمــیاست
زتورانیان زن گرفتـــــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــراو
به دَرست بـــپرداز و دانش بجـــــو

دراین هشت ترم،ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی

من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر

چو امروزیان،وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای

مسافر برم،بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصّر در این راه ، تهمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود

چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال

اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
ازآن به که یک وقت دپرس شــویم



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    کدام مطلب را دوست دارید بیشتر در وب بگذاریم؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 278
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 114
  • آی پی دیروز : 104
  • بازدید امروز : 177
  • باردید دیروز : 309
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 1,691
  • بازدید ماه : 1,413
  • بازدید سال : 26,145
  • بازدید کلی : 118,829
  • کدهای اختصاصی
    [Custom_Field_Content]